انجماد مدنی همواره نتیجه دستکاری و مهندسی حاکمیت واپسگرا در جریان مسیر خطیر یک جامعه مدنی بالقوه از قطع ارتباط با شریانهای فعال فرهنگ‌های سیاسی و اجتماعی جهانی بوده است.

شکل‌گیری و توسعه جامعه مدنی پروژه ای دولتی نیست ، و چه بسا دیده شده دولت‌ها نیز متمایل به روند پیش بینی نشده ی مطالبات مدنی نبوده باشند .

اینکه پویایی سیاسی در قالب جامعه‌ای مدنی نقشی تاثیرگذار بر مناسبات اجتماعی – فرهنگی ملت‌ها داشته باشد می‌تواند حتی با منافع دراز مدت دولت‌ها نیز در تعارض بوده باشد ، پس لزوماً سیستم حاکمیتی دولتی همیشه پیشران نقش پویایی و نشر موتور محرکه جامعه‌ای مدنی نبوده و نیست ، اما همواره به نظر می رسد در دراز مدت ،  نشو و نمای جامعه مدنی پروسه‌ای رو به رشد خواهد بود که در بسیاری از موارد نیز می‌تواند فراز و فرودهای مقطعی با دامنه‌ای از ملاحظات سیاسی – اجتماعی را تجربه کند .

اما انجماد مدنی همواره نتیجه دستکاری  و مهندسی حاکمیت واپسگرا در جریان  مسیر خطیر یک جامعه مدنی بالقوه  از قطع ارتباط با شریانهای فعال فرهنگ‌های سیاسی و اجتماعی جهانی بوده است  ، شاید حاکمیت تمامیت خواه عافیت  و خیرخواهی ملت خود را در سرگرمی‌هایی دیگر به جز حرکت در مسیر تعالی جامعه‌ای مدنی تصور می‌کند ، شاید از جانب تصمیم سازان تصور شود  جامعه و مجموعه فرهنگ‌های گفتمانی غالب در مواجهه‌های فرهنگی ، هنوز آمادگی پذیرش هیجانات انتقادی و سنت شکن را در خود نمی‌بیند و  همواره ترس از تغییر ساختارهای سنتی می‌تواند مسیر ناهموار پیش رو  را دچار جبهه‌ای از ناامنی و بی‌اعتمادی همگانی  به نظر برساند.

بسیار دیده شده  حاکمان سنتی دنیای مدرن تنها با جلوگیری از گفتمان جامعه مدنی ، دوره‌های چند ساله به ظاهر انتخاباتی خود را تضمین می‌کنند ، در این جوامع دیده شده که مطالبات مدنی افراد جامعه تا حد مطالبات حقوق اولیه به عمد ساکن نگاه داشته شده و حتی عموم افراد که نقشی تعیین کننده در تعیین نتیجه صندوق های رای داشته اند حتی به حداقل های دوره های وعده های انتخاباتی سیستم حاکمیتی نیز بسنده میکنند تا لااقل چیز بیشتری از دست نداده باشند . در این جامعه نه تنها پیشرفتی سیاسی با رجوع به مطالبات مدنی حاصل نشده بلکه عامدانه تلاش شده تا عموم تاثیر گذار در روند نتیجه انتخاباتی با ترس از دست دادن حقوق به دست آورده ی خود به  حداقل ها راضی باشند . اینجاست که دولتمردان با تجربه در بستر تحولات اجتماعی به این نتیجه رسیده‌اند که سطح توقعات افراد جامعه همواره زیر سقف شیشه‌ای جنجال‌های مدنی قابل کنترل و هدف گذاری است . تنها توقعات کنترل شده جامعه‌ای سنتی همواره می‌تواند خاستگاه بلندپروازی‌های سیاسی حاکمان تمامیت خواه عصر حاضر بوده باشد .

از سویی دیگر – جامعه‌ای که از انجماد فرهنگی رنج می‌برد خود را ترمیم نمی‌کند چرا که از هیجانات معمول و مرسوم جامعه‌ای مدنی هراس دارد ، مردمان کم برخوردار از هوش سیاسی آینده نگر ، فرهنگ و ارزش های فرهنگی را به معنای بستری جهت خوشگذرانی‌های معمول و مرسوم خود به لحاظ کاهش صدمات روانی دنیای  مدرن وهمچنین  اقتصاد را لازمه گذران نیازهای مادی کوتاه مدت و میان مدت خود و اعضای خانواده‌شان می‌شناسند.

حاکمان تمامیت‌خواه هم عصر ما نیز از قناعت پیشگی و درماندگی افراد تحت تکلف خود سرمستند تا آنجا که دغدغه‌ای به لحاظ کنشگری فرهنگی – اجتماعی در قالب گفتمان مدنی را ضروری نمی‌بینند ،  نگاه حاکمان تصمیم ساز عصر جدید جامعه ، تنها در قالب‌های سیاسی و اقتصادی پیش بینی شده در متون مدون فرهنگ گفتمانی ایشان قابل اعتناست  و هر صدایی که نقشه راهی جدید به جهت شکوفایی مدنیت و توسعه اجتماعی را پیشنهاد دهد ، می‌تواند تهدیدی بالقوه و آسیبی امنیتی بوده باشد.

  • نویسنده : حامد مرادمند جلالی